یک هفته ...
آمدن سر کار بعد از یک هفته استراحت ،درست مثل ورزش بعد از ماهها تنبلی است ، اندام ها که از درد فریاد می کند،ذهن هم سخت درگیر است .... ولی جانکاه آنجاست که دل را هم در خانه بگذاری و بیایی ! هفته پیش که گذشت پر از عطر تو بود ... از آخرین تعطیلات طولانی پنج ماهی می گذشت ، تعطیلات نوروز و به آن ایام محسوس است بالندگیت ،درک و احساساتت عمیقتر شده اند . پسرم سخت نیازمند این روزها بودم . روزهای آرام ِ آرام … یک جرعه زندگی آسوده منهای هرچه هیاهو و دلتنگی است . همه چیز خوب بود ،خوب . با تو عید فطر دوم را دیدیم ،بله برون، جاده، کوه، جنگل ، بازار و سبد سبد ثانیه های سرخ . خداوندا یک بار دیگر هزاران بار شکرانه...
نویسنده :
مامانی
13:47